کتاب پارکر – بخش اول
بخش اول
تقریبا سه سال پس از پایان جنگ جهانی اول “فلیکس مکالی” شورای شهر Newhavenرا در شرق ساسکس بنا کرد. در اصل این برنامه مربوط به مذاکرات چند تن از افراد برکنار شده از ارتش در کلبه ای واقع درکارخانه خودکارسازی که به نام ((دفتر کار فلیکس)) معروف بود؛ بین دو شرکت با مسئولیت محدود به نام های “فلیکس مکالی” و “گولد نیب” برگزار شد.
این گروه کوچک آغازگر رویدادهای بزرگ و زنجیرواری بود؛ که ماحصل این مذاکرات تغییر کلبه های چوبی کوچک به دفتر کارهای جدید و همچنین راه اندازی یک کارخانه وسیع تولید نوشت افزار با تجهیزات مدرن و بی نظیر برای کل جهان بود.
این داستان بیانگر تمام تغییرات از اشخاص گرفته تا محصولات، همچنین رویدادهایی است که توانسته در کنار هم انجام این تغییرات را ممکن سازد.
Newhaven شرق ساسکس 1921
شهر Newhaven به دلیل داشت خطوط راه آهن و نزدیکی به رودخانه Ouse در طی جنگ جهانی اول نقش بسیار کلیدی در نقل و انتقال سربازان و وسایل به فرانسه داشته است. به همین دلیل در قسمت شرقی این شهر فضایی وسیع وجود داشت که در آن اردوگاه های موقت برای سربازانی که منتظر رفتن به فرانسه بودند، ساخته شده تا در آنجا مستقر گردند. این اردوگاه ها به گونه ای طراحی شده اند که رو به روی ریل راه آهن قرار داشته و دسترسی به اسکله و راه آهن را راحت تر می کردند.
بعد از پایان جنگ در سال1981 اردوگاه های موقت مورد بازسازی قرار گرفت تا برای بازگشت سربازان از مناطق جنگی برای مدت کوتاهی مورد استفاده قرار گیرد. بعد از آن این اردوگاه ها به صورت قانونی یا غیر قانونی مورد استفاده افراد محلی قرار گرفت؛ آنها این اماکن را از طریق تغییر کاربری و بازسازی جزء اموال شخصی خود کردند!
ورود فلیکس مکالی
قبل از هر چیز باید با “فلیکس مکالی” و کارهایی که در گذشته انجام داده است آشنا شویم. اولین شغل خودش را با دو نفر به نام های “مک نیوان” و “کامرون” آغاز کرد آنها یک کارخانه تولید خودنویس تأسیس کردند که این کارخانه در ادین بورگ دایر شد؛ ولی هرگز نتوانست به عنوان یک قطب مناسب نوشت افزار معرفی شود.
با این حال در چنین شرایطی فلیکس مکالی و یکی دیگر از مدیران آن شرکت اطلاعات زیادی درباره تولید خودنویس با نوک طلا که کاری کاملاً هنری و با کیفیت بود داشتند.
اولین طرح تغییرات بزرگ در Newhaven توسط شورای شهر در 21 آگوست سال 1921 مطرح شد که این تغییرات، شامل ساخت ساختمان هایی برای کارکنان کارخانه و همچنین ایجاد خط آهن مناسب برای ساکنان بومی را شامل می شد.
نامه ای که به همراه اولین طرح تغییراتی ارسال شده و توسط اسکار درو هریر مدیر کارکنان به امضاء رسیده بود؛ به این مضمون می باشد:
“باعث خوشحالی ما می شود که اعضاء شورای شهر ناحیه Newhaven جهت انجام این امور مهم با ما همکاری کنند و جهت تسریع انجام امور اقدامات لازم را انجام دهند.”
10 روز بعد در تاریخ 31 آگوست سال 1921 درخواست آنها تصویب شد، و طبق شرایط آن زمان با سرعت پیگیری گردید.
یکی از مسائل خیلی مهم که به سرعت پیشرفت کرد احداث راه آهن به مساحت 87.7 متر بود، که یکی از عوامل مهم پیشرفت بود.
در سال 1895 ساختمان مدرسه Harbour Infants در مرز شمالی شهر واقع بود (و همچنان پابرجاست). در قسمت جنوبی شهر Newhaven کارخانه گاز ”straddled” قرار داشت که هر دو در مسیر راه آهن بودند.
در قسمت پشتی شهر فضای وسیعی بود که برای جلوگیری از طغیان رودخانه Ouse در جاده اصلی A259 و قسمت شرقی شهر که مستعد سیل بود سد بسیار بزرگی ساخته شده بود .
تغییرات ایجاد شده در واحدهایی که قبلا متعلق به ارتش بود؛ شامل ساخت ساختمان جدید کارخانه و ایجاد 2 اتاق کوچک در شرکت ها به شرح زیر بود:
- اتاق سنگ زنی – اتاق پولیش- تراش کاری
- ایجاد یک موتورخانه بزرگ برای راه اندازی تمام تجهیزات توسط یک محور مرکزی توسط انرژی گاز.
- 2 عدد دستشویی مختص خانم ها و در انتهای راهرو جنوبی یک دستشویی برای آقایان ساخته شد.
از جمله امکانات موجود درکارخانه می توان به تجهیزاتی اشاره کرد که در عرض یک روز می توانست تمام قسمت های یک خودکار را تولید کند.
هنگامی که کارخانه در قست شرقی Newhaven آغاز به کار کرد تغییر مهمی در شهر به وجود آمد و مورد استقبال شهروندان قرار گرفت. با توجه به اینکه در سال 1921 بالغ بر 6829 نفر کارمند و کارگر در آن مشغول به کار بودند؛ فعالیت های کارخانه هرگز مورد توجه اعضاء شورای شهر قرار نگرفت.
در آن زمان بیشتر مشاغل در زمینه کار در بندر یا اسکله، راه آهن یا ناوگان های دریایی و یا ماهیگیری با قایق بود که تمام این کارها عمدتا توسط مردان صورت می گرفت.
اگر بخواهیم دو نمونه از کارهای اصلی شهر را در آن دوران نام ببریم؛ می توانیم به پودرکردن سنگ چخماق در ساحل و کار عایق کردن قایق ها به وسیله سیلیس اشاره کنیم. کارهایی که بسیار پر خطر بودند و در نهایت به مرگ یا بیمارهای ریوی منتهی می شدند.
قسمت شرقی کارگاه فلیکس نقطه ارتباط با قسمت شرقی رودخانه Ouse بود که یکی از اصلی ترین قطب های کوچ پرندگان در گذشته بوده است؛ به این صورت که از نورمندی وارد رودخانه می شدند و از قسمت اسکله خارج می شدند. به دلیل همین ویژگی منحصر به فرد این شهر در قدیم به شهر بوقلمون ها معروف بوده و همیشه بوی عطر بوقلمون برشته در هوا متساعد می شده است! ولی به مرور زمان پرندگان این منطقه از بین رفتند و آنجا تبدیل به بستری مناسب برای ساخت یک کارخانه ویژه و مناسب برای کار خانم ها شد.
کارگران قدیم به یاد می آورند که چگونه به مدت 40 سال قطعات خودکار و خودکار را تولید و مونتاژ می کردند و در این مدت فلیکس مکالی، ولنتاین و پارکر این خدمات را ارائه می دادند. ولی این موضوع برای بچه ها و نوه هایشان که جا پای پدرانشان گذاشته بودند ناشناخته بود. برای مثال “جک کینگ” که در سال 1923 به عنوان یکی از اعضاء شرکت به رسمیت شناخته شد. وی برای اولین بار به عنوان کارمند واحد تجاری به ریاست آقای سیگموند منصوب شد؛ اما وی خیلی زود متوجه شد که باید تغییراتی را در کار خود ایجاد نماید. از این رو وی بعد از 5 سال مسئول قرارداد کارآموزان در شرکت گولد نیب شد که این شغل جایگاه بسیار ویژی در چارت سازمانی این شرکت داشت و نیازمند آشنایی با مهارت های بسیار زیاد بود. بعد از آن در پست هایی چون مباشر، مدیر کارگران، مدیر و مدیر عامل مشغول به کار شد و در آخر به عنوان رییس پارکر پن انگلستان بعد از 60 سال خدمات سازنده بازنشسته شد.
با وجود شرایط کاری حاکم بر کارخانه و تلاش های بسیار زیاد کارکنان، هنوز فاصله بسیار زیادی بین شرایط موجود با تفکرات آقای مکالی در مورد کار وجود داشت. یکی از اتفاق های حساب شده که در زندگی فلیکس افتاد جدایی او از کریل ایرلند بود؛ او که متولد Newhaven بود و در آنجا زندگی می کرد، در آن زمان در پارکر پن و ولنتاین مشغول به کار بود.
فلیکس مک کالی – کریل ایرلند
“کریل” 14 ساله در مدت 10 هفته کار در کاخانه مک کالی 50 پوند بدست آورد؛ از نظر او این مزد برای این مدت کاری اوج خوش شانسی بود!
اولین معلم کریل در زمینه ساخت ساز قلم فردی بنام “فرد بالی” بود که به وی طرز پوشاندن روکش طلایی بر روی درپوش خودکارها را آموزش داد؛ همچنین نحوه برش مناسب و نصب حلقه های نقره بر روی بدنه طلایی در جایی که درست دست قرار می گیرد. یک روز فرد بیلی به کریل گفت که وقت آن رسیده است که قطعات مخزن خودنویس توسط دستگاه ساخته شود؛ چون مخزن جوهر از ترکیب چند ماده ساخته می شد که یکی از این مواد کائوچو بود و با ماده ای به نام Erinoid ترکیب می شد. این ماده از ترکیب شیر ترش، سلولئید نیترات کافور و چند مواد دیگر بوجود می آمد که این مواد قابل اشتعال بودند. مواد مذکور را در یک فر مخصوص ذوب می کردند و بعد قالب گیری می شد؛ که یک روز وقتی کریل داشت با آنها کار می کرد منفجر و باعث ترس او شده بود.
مکان خشن:
هرچند Newhaven با وجود تمام امکاناتی که در اختیار کارمندان خود قرار می داد و با در نظر گرفتن شرایط عمومی محیط، فضای بسیار خشنی داشت و از نظر محیط زیست و آب و هوا محیطی باتلاقی با هوای مرطوب، فضای بسیار غمگینی را برای ساکنین به همراه داشت ولی با این وجود کریل لحظات شاد بسیار زیادی را به یاد می آورد. برای نمونه می توان به ساخت چوب سیگار توسط اهالی یاد کرد که چوبی 18 اینچی بود و از جنس کائوچو ساخته شده بود و در کارخانه خودنمایی می کرد. هر چند قلم های زیادی توسط کارخانه های مختلف با برند خودشان با نام فلیکس مکالی ساخته می شد و عرضه می شد اما کریل به یاد داشت که قلم ها بر مبنای طرح اولیه ساخته می شدند و فقط یک سری جزئیات ظاهری متفاوت بود.
از دیگر کارهای می توان به رشد شرکت در زمینه صادرات قلم به هندوستان اشاره کرد. در آن زمان با متوقف شدن کلاس های مذهبی در هند به این بازار لطمه وارد شد و فلیکس مکالی مجبور به قطع همکاری با تعدادی از کارکنان شد. یکی دیگر از کارکنان به نام تام وینتون به یاد می آورد که چگونه به وسیله ماشین تراش قدیمی می تو انست مخزن و درپوش مخصوص به خودکار را به طور دقیق طراحی کند. قبل از این موضوع او مونتاژ کردن کامل قلم را جزء به جزء آموزش دیده بود و تمام تلاش خودش را می کرد تا بتواند این کار را به درستی انجام دهد و از این رو ساختار جدیدی برای ماهیت قلم ها به وجود آورد؛ به گونه ای که هر قلم در پوش مخصوص خود را دارد و این تنوع تأثیر به سزایی بر روی فرآیند تولید داشت. و برای این مهم تام هفته ای 90 پوند دریافت می کرد.
گسترش کارخانه
در اواسطه دهه 1920 برنامه های کاربردی فراوانی جهت بهبود شرایط مکانی کارگران ارائه گردید. برای مثال می توان به ساخت ساختمان کوچکی در سال 1925 اشاره کرد که این ساختمان محل مناسبی برای خوردن ساندویچ و …. توسط کارکنان بود چرا که از دستگاه ها فاصله داشتند. در سال 1926 در حیاط پشتی محوطه کوچکی بود که در آن آزمایشگاهی تأسیس کردند و در اواخر سال 1929 یکی از دستاوردهای غرورآفرین ساخت دیگ بخار بود. اندازه دیگ بخار ساخته شده خیلی کوچک بود، تقریبا 1.8در 1.8 متر بود و نمی توانست به بزرگی دیگ های زغالی باشد. هرچند تغییرات زیادی در محوطه کارخانه توسط فلیکس مک کالی انجام شد؛ اما این موضوع خیلی مهم در شرکت نبود ولی او همیشه می گفت: «بزرگترین بلوط ها از کوچکترین بذرها به وجود می آید.»
پایان یک دوران
در اواخر دهه بیست تمام کارخانه های صنعتی دچار رکود و تعدیل نیرو شدند. فلیکس مکالی هم از این قاعده مستثنا نبود. اولین کارخانه تولید خودکار در انگلستان دچار رکود شدیدی شد و برای تأمین رضایت سرمایه گذارانی چون هربن ولنتاین تمام تلاش خود را می کرد. البته او هرگز کیفیت را فدای کمیت نکرد و ترجیح می داد خودنویس هایی با نوک طلا و کیفیت عالی را به واسطه کارمند ماهر و با انگیره خود تولید کند؛ تا اینکه بخواهد چند برابر ظرفیت فقط تولیدات داشته باشد. او همیشه آرزو داشت کار خود را گسترش دهد و برنامه های بسیار خوبی برای آینده کارخانه خود داشت و تمام تلاش خود را می کرد که با پیشرفت روز افزون تکنولوژی و صنعت خود را تطبیق دهد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده.