کتاب پارکر– بخش دوم
کمپانی ولنتاین
تاریخچه شرکت ولنتاین به سال 1881 بر می گردد. در آن زمان جمیز ولنتاین صاحب مشهورترین کارخانه کارت تبریک بود. بعد از وی در سال1900 هاربن جیمز ولنتاین به عنوان مدیر عامل شروع به فعالیت کرد. در سال های 1872-1949 آنها یکی از شرکت های خصوصی در زمینه چاپ و نشر عکس بودند. در سال های 1910-1914 جنگ بزرگ قیمت، بین ناشران عکس در آلمان رخ داد که این موضوع تأثیر به سزایی بر روی این صنعت داشت. از این رو ناشران تصمیم گرفتند در زمینه های متنوعی مانند: کارت تبریک، تقویم، چاپ کتاب کودک و قلم فعالیت کنند.
ولنتاین قبل این موضوع در سال 1920 در لندن یک کارخانه کوچک در زمینه تولید خودنویس تأسیس کرده بود که تولیدات محدودی داشت. اگر چه کارخانه ولنتاین در سال 1930 توسط فلیکس مکالی خریداری شد اما در سوابق خود کوله باری از تجربه در صنعت نوشت افزار را به همراه داشت. در 14 جولای 1931 که اولین سال خرید کمپانی توسط مکالی بود مبلغ 51.100 پوند برگشت سرمایه به ارمغان آورد؛ در ادامه چهار تن از مدیران مطرح ولنتاین را معرفی کرده که دو نفر از آنها جزء خانواده ولنتاین هستند.
هربن جیمز ولنتاین در زمینه صنعت چاپ و نشر فعالیت می کرد و داگلای استوارت ولنتاین در قسمت جنوبی جاده نزدیک دریا در ساسکس کارخانه تولید قلم و خودنویس را مدیریت می نمود. هربن ولنتاین فعالیت خود را در زمینه چاپ در شهر داندی گسترش داد. در عوض داگلاس ولنتاین از کار تولید قلم و خودنویس کناره گیری کرد و جک کینگ را به عنوان مباشر خود در زمینه تولیدات نوک قلم طلا منسوب کرد. در آن زمان این پروژه بسیار مهمی برای شرکت ولنتاین بود. جک کینگ به مدت 2 سال در شرکت فلیکس مکالی بود. شرکت شروع به تولید نوک قلم های طلای با کیفیت بالا کرد تا آنها را به اروپا و هند صادر کند. جک کینگ به صورت طولانی دوره های کارآموزی در زمینه تولیدات نوک قلم را دیده بود و یک تولید کننده کاملا مستقل بود.
هارولد فرانکلین از مدرسه Newhaven به طور مستقیم در سال 1935 وارد کمپانی ولنتاین شد و توانست یک گزارش کامل و مشخص از فعالیت های کارخانه طی این 5 سال ارائه دهد.
هارولد فرانکلین
وقتی که هارولد وارد کمپانی قلم ولنتاین شد؛ کار خود را از دفتر ادگار کلرک که در آن زمان در بخش تولید قلم پارکر واقع بود؛ آغاز کرد. این اولین کار او، بعد از کار در مدرسه بود. هارولد در اولین گزارش کاری اش راجع به کارخانه نوشت: “کارخانه ولنتاین برای این زمان (سال 1935) خیلی هم بد نیست و من فکر نمی کنم که کارخانه های دیگر بهتر از اینجا باشند!”
در آن زمان تعداد افراد شاغل در کارخانه 100 نفر بود؛ که همگی با یکدیگر آشنا بودند. کل کارخانه دارای یک سالن تولید بود و یک دفتر کار و در زمستان و بارش باران محوطه بیرونی گل آلود می شد. در آن دوران شرکت ولنتاین از مواد بسیار ارزشمندی در تولید محصولات خود استفاده می کرد مانند سلولوئید و یک نوع پروتئین خاص که در ساخت قطعات پلاستیکی استفاده می شد؛ که به هیچ عنوان با مواد کنونی قابل مقایسه نبود. ترکیب سلولوئید با کافور و سلولوئید نیترات یک ماده بسیار خطرناک و قابل اشتعال را به وجود می آورد که گروه هارولد برای استفاده درست و کم خطر از آن، یک اتاق ایزوله مناسب برای نگهداری این مواد را در نظر گرفته بودند. این مواد برای تولید مخزن و درپوش خودکار استفاده می شدند و در تمام مدت 12 ماه سال از این مواد به طور دقیق و منظم تولید و استفاده می شد. قابل ذکر است که یک پلاستیک جدید از ترکیب دانه های گیاهی و پروتئین شیر به وجود آوردند که در تهیه مخزن خودکار از آن استفاده می شد و سومین ماده که توسط ولنتاین تولید شد از کائوچو و جوش پلاستیکی بود که در ساخت سر قلم از آن بهره می بردند.
در سال 1930 کارخانه British Pen Market برندهای زیادی چون BigBoy-Swan,waterman,Onoto را تحت سلطه داشت؛ در آن زمان پارکر آغاز به شهرت نمود. کم کم ولنتاین نگران شرایط خود در بازار هند و فرانسه شد. این نگرانی از زمانی شروع شد که Swan دیگر مایل به تولید محصولات خود توسط قطعات تولیدی ولنتاین نبود. این مسئله برای هارولد بسیار سخت بود و او درجایی از خاطراتش نوشت: “هرگز کمپانی نباید بر روی یک برند و یا مدل خاص تکیه کند؛ بلکه باید چندین ایده و محصول را برای مشتریان در نظر داشته باشد و از همه مهم تر بتواند در زمینه تولیدات سفارشی نیاز مشتریان را مرتفع سازد.” برای نمونه می توان به این موضوع اشاره کرد که تمام توزیع کنندگان هند اذعان داشتند که در بعضی قسمت های هند مردم قلمی خاص با شکل، اندازه، رنگ و نوک خاص را مد نظر دارند و شرکت ولنتاین به این درخواست پاسخ داد و به عنوان یک تولید کننده، این قلم ها را با نام های کریشنا و راجا به صورت محدود تولید کرد و در اختیار مشتریان قرار داد.
جدا از تولید سرقلم، قسمت های دیگری از قلم مانند تولید و پرداخت مخزن و درپوش هم جزء قسمت های مهم تولیدی بود.
مالی پک هام در سال 1931 به عنوان کار آموز قسمت پرداخت وارد کارخانه شد. در آن دوره این مهارت به عنوان یکی از مهم ترین مهارت ها در فرآیند تولید به حساب می آمد. چون ماحصل تمام فرآیند تولید در قسمت پرداخت در اختیار مشتری قرار می گرفت؛ بسیار مهم بود که به خوبی جلوه کند و مشتری پسند باشد و از همه مهم تر اینکه کوچکترین خطایی در این قسمت ممکن بود آسیب زیادی به مخزن و در پوش وارد نماید.
خانم مالی پک هوم
مالی در مارچ سال 1931 بعد از مدرسه مستقیما وارد بازار کار شد و اولین کار خود را در شرکت ولنتاین آغاز کرد. مالی خودش را آدم خوش شانسی تصور می کرد؛ چون توانسته بود در آن شهر کوچک و شرایط خاص کار پیدا کند. اولین دستمزد او 38 پنس در هفته بود که نسبت به آن زمان دستمزد خوبی برای یک دختر جوان محسوب می شد.
مالی به یاد می آورد که در آن دوران لباس های کار جین طوسی به تن می کردند؛ به همراه کلاه پلاستیکی. از نظر مالی این لباس ها مانند لباس زندانیان بود . کار مالی در کارخانه، صیقلی دادن قطعات بر روی یک ماشین بود؛ که قطعات بر روی یک چرخ در حال چرخش سوار و توسط مالی صیقل داده می شدند. در قسمت بالای دستگاه بالشتک نرمی قرار داشت که به وسیله آن قطعات خودکار توسط ماده به نام retton-stone صیقل می خورد. این ماده متشکل شده بود از سلولوئید و موم که مالی در خاطراتش اینگونه بیان می کرد که این ماده شبیه لجن بود و به وسیله بشکه های بزرگ از آلمان حمل می شد و برای استفاده از آن باید به مدت یک شب در آب خیس می خورد. ماده به دست آمده دارای کیفیت بسیار بالایی برای صیقل دادن و براق کردن قطعات خودکار بود. هنگامی که قطعات بر روی چرخ قرار می گیرد، با این ماده شروع به صیقل دادن کرده تا حدی که از آن قطعه زبر و خشن یک قطعه صاف به دست آید.
ساختمان محل کار
تا سال 1932 چند ساختمان کوچک به کارخانه اضافه شد تا اینکه در سال 1934 اکسلی و بنت برای باز سازی و ساخت ساختمان های جدید یک قرار داد کتبی با شرکت بستند. که در این قرار داد ذکر شده بود که باید قسمت مونتاژ گسترش یابد. این گسترش و ساخت و ساز در اصل بازسازی کارخانه خریداری شده از فلیکس مکالی بود. اگرچه هنوز ساختار ساختمان ها از نظر شکل ظاهری متفاوت بود یکسری از آنها دارای سقف بسیار بلند بودند. یکی از شکایات بسیار مهمی که شنیده می شد عدم وجود راه مناسب بین بخش های مختلف بود؛ زیرا اکثر مواقع زمین گل آلود و رفع این موضوع مهم در رأس امور قرار گرفته شد. آقای ولنتاین این طور به نظر می رسید که از انجام کارهای اصلاحی برای کارخانه بسیار راضی است و این امر موجب بهبود عملکرد کارمندان گردید. کریل ایرلند به یاد می آورد که چطور آقای ولنتاین در کارخانه قدم می زد و کنار کارگران می نشست و با آنها صحبت می کرد و با دلسوزی هر چه بیشتر به مشکلات تمام کارکنان گوش فرا می داد و جهت رفع آن تلاش می کرد. یکی ازکارکنان فوق العاده دلسوز چارلی لور نام د اشت که بیشتر زمان زندگی خود را در کارخانه برای تولید قطعات پلاستیکی خودکار صرف کرده بود؛ همچنین وی 100 نفر را در زمینه های مختلف آموزش داده بود. یکی از شاگردان او جوان ویس بودکه در 15 سالگی وارد کارخانه شد.
خانم جوآن ویس
جوآن بعد از مدرسه ابتدا به کار خدمتکاری مشغول بود که به علت عدم وجود روابط دوستانه در محیط کار، دوست نداشت مدت طولانی در آن جا بماند. به همین دلیل وقتی متوجه شد در کارخانه ولنتاین یک جای خالی وجود دارد با آقای ولنتاین صحبت کرد و وارد کارخانه شد. او یکی از شاگردان چارلی لور بود. کار وی فوق العاده پر زحمت بود چرا که تمام روز را بایستی ایستاده بر روی یک زمین سفت خاکی کار می کرد. محیط کاری که در آن استقرار داشت یک سالن قدیمی با محیط غم آلود بود. کار او این بود که سرقلم های تراش خورده که هر بار تعدادشان 36 عدد بود را تفکیک کرده و با یک چرخ تراش بزرگ تراش دهد. جوآن در همان روزهای اول تحت تأثیر شخصیت چارلز قرار گرفت؛ مردی کوتاه قد با موهای سیاه و چشمان خشمگین که بسیار مستبد به نظر می رسید. با آن که او اسم همه دخترها را به طور دقیق می دانست ولی همه آنها را “مری” صدا می کرد. این موضوع برای هیچ یک از دختران خنده دار نبود و همه آنها می دانستند که وقتی او صحبت می کند منظورش با چه کسی است!
شرکت ولنتاین علاوه بر تولید برند خود پیرو یک قرار داد موقت به شرکت های مانند واترمن و سوان خدمات تولیدی و حکاکی ارائه می داد و برای اینکه بتواند خدمات خود را بهتر ارائه دهد برای خرید یک دستگاه تراش بزرگ و دقیق اقدام کرد. می توان گفت این دستگاه یکی از بهترین اقدامات شرکت بود چرا که می توانست با دقت و کیفیت بالا، تعداد زیادی درپوش را تولید نماید که این امر باعث صرفه جویی در زمان و نیروی کار بود. این دستگاه آمریکایی می توانست در دقیقه 36 قلم را با طراحی مناسب و هماهنگی بین مخزن و درپوش تولید کند. این روش جدید باعث حذف نیروی انسانی شده و دیگر نیاز به ثابت کردن درپوش با مخزن به صورت دستی نبود.
در آن سال ها خودنویس های تولید شده توسط شرکت ولنتاین جزء با کیفیت ترین و بهترین خودنویس های تولید شده در تمام انگلستان بود؛ با آن که در آن دوران برندهای چون: Onoto,Conway,stewart,Swan&Wyvern وجود داشت.
در آن دوران کارخانه ولنتاین بر روی تولید قلم هایی از جنس پلاستیک متمرکز بود و تلاش برای تولید هر چه بیشتر و بهتر قلم داشت؛ و تغییرات کوچکی را بر روی نوار واقع بر روی درپوش قلم اعمال کرد. در آن دوران اکثر قلم ها شبیه به هم بوده و همه از یک ایده الگو برداری میکردند. بعدها خودکارهایی تولید شد که در انتهای آنها دکمه ای موجود بود که با فشردن آن نوک قلم از داخل بدنه خارج می شد و مورد استفاده قرار می گرفت. می توان اولین قلم چرخشی را مختص شرکت ولنتاین دانست. طراحی آن به این صورت بود که با چرخش مخزن، نوک قلم از داخل بدنه خارج شده و مورد استفاده قرار می گرفت.
می توان اعتراف کرد که کمپانی ولنتاین همان “پارکر” امروزی جزء کارخانه هایی بود که برای افراد محلی ایجاد کار کرد و تولید و درآمد خوبی را به همراه داشت و هرگز به عنوان یک تهدید برای بازارهای برندهای دیگر به شمار نمی آمد.
اگر چه برنامه ریزی های بسیار زیادی برای رشد کارخانه وجود داشت ولی در سوم سپتامبر سال 1939 با اعلام جنگ، تمام برنامه ریزی ها دستخوش تغییرات گردید.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده.